بزرگ ترین دموکراسی دنیا با تجزیه طلبان چه کرد؟

شاید برای بسیاری سوال باشد که چرا با اینکه رهبران جنبش سبز تمایلی به دیپلماسی خارجی نداشتند، مردم جهان یک صدا از جنبش دموکراسی خواهانه مردم ایران دفاع کردند.یا حتی گروهی مثل مجاهدین خلق که به دلیل مشی اسلام گرایانه و سابقه بد در جنگ 8 ساله علیه کشور، در ایران محبوبیتی ندارد توانسته حمایت بخشی از سیاستمداران بازنشسته غربی را بدست آورد، اما تجزیه طلبان پانترک با وجود تلاش فراوان، پاچه خواری و التماس به سیاساتمدران غربی(به ویژه در اسکاندیناوی) نتواستند حمایت حتی سیاستمدران درجه چندم غربی را برای جدا کردن بخشی از خاک ایران بدست آورند.

درباره کشورهای دیگر هم، هر حرکت دموکراسی طلبانه مورد حمایت جهان آزاد(کشورهای دموکراتیک) قرار می گیرد اما حرکات جدایی طلبانه نه(در دهه اخیر به ویژه این سیاست غربی ها پرنگ تر شده است).

برای رسیدن به دلیل، باید نگاه کشورهای دموکراتیک را تلاشهای جدایی طلبانه بررسی کنیم.چه کشورهای غربی به خوبی دریافته اند دوران سیاست های چندگانه رو پایان است و آنها نمی توانند مثلا در داخل مرزهای خود جدایی طلبی را خیانت محسوب کنند و در جای دیگر از آن حمایت کنند.

برای بررسی نحوه نگاه کشورهای دموکراتیک به مقوله جدایی طلبی،شاید نگاه به جنگ داخلی امریکا در زمان ابراهام لینکلن کافی باشد:

آبراهام لینکلن، شانزدهمین و بی شک محبوب ترین رئییس جمهور تاریخ امریکاست.سیاستمداری که همانند گاندی برای هند  و عبدالناصر برای مصر،که  نماد غرور ملی برای مردم امریکا است.اما چرا او این همه محبوب است؟

بسیاری در دنیا لینکلن را به دلیل برانداختن سنت ضد انسانی برده داری در امریکا دوست دارند.برای عده ای دیگر لینکلن نماد مبارزه است، کسی که هیچگاه تسلیم شکستها نشد.برخی دیگر او را به دلیل منش انسانی و مردمی اش دوست دارند اما اکثریت مردم اکریکا لینکلن را دلیل حفظ تمامیت ارضی کشورشان می دانند.کسی که اگر او و عزم پولادینش برای مبارزه با جدایی طلبان نبود، امروز امریکایی هم وجود نداشت.

در طی مبارزات انتخاباتی برای ریاست جمهوری، لینکلن بارها و بارها مخالفت خود را با برده داری اعلام کرد.پس زمین داران بزرگ مناطق جنوبی امریکا(که مناع اقتصادیشان متکی بر کار برده های افریقایی بود)، پس از آنکه نتوانستند مانع از پیروزی او در انتخابات شوند، پیشدستی کرده و قبل از اینکه لینکلن الغای برده داری را اعلام کند، ارتشی تهیه کردند و اعلام استقلال کردند.

در آغاز جنگ داخلی، جدایی طلبان که از ایالات ثروتمند امریکا بودند، با اتکا به ارتش مجهز خود چند پیروزی بدست آوردند.اما بعد با حمایت گسترده مردم از رئیسجمهور لینکلن(لینکن تقاضای 75 هزار نیروی داوطلب را کرد ولی در عرض 1 ماه 300 هزار نیروی داوطلب آماده بودن تا زیر پرچم ایالات متحده بجنگند)، جدایی طلبان در بیشتر مناطق وادار به عقب نشینی شدند.

در این مرحله استراتژی جدایی طلبان وارد آوردن حداکثر تلفات و خسارت به ارتش ایالات متحده، برای وادار کردن رئیس جمهور به مذاکره بود.با بالا رفتن تلفات، فشار رسانه ها و افکار عمومی برای پذیرش مذاکره با جدایی طلبان بر روی لینکلن به شدت افزایش یافته بود، اما لینکلن که ذاتا فردی ضلح طلب بود(او در دوران نمایندگی به شدت با به کار گیری  اهرم نظامی  برای اهداف سیاسی مخالفت می کرد) پاسخش همواره ثابت  بود:

» هرگز با مذاکره با جدایی طلبان، که خواهان تکه تکه کردن این سرزمین هستند به خواسته های نامشروعشان، مشروعیت نمی دهم»

اما لینکلن در مقابل، به جای مذاکره با تجزیه طلبان، فرمان الغای برده داری را رسما اعلام کرد.اما  چند هفته قبل از این فرمان، هدف اصلی  اش را نه الغای برده داری(که شعار انتخاباتی ا ش بود) که حفظ ایالات متحده عنوان کرد:

«من اتحادیه(ایالات متحده ) را حفظ می‌کنم. با کوتاه‌ترین راه ممکن از طریق قانون اساسی آن را حفظ می‌کنم. به زودی اقتدار ملی دوباره باز خواهد گشت و به زودی اتحادیه دوباره همان اتحادیهٔ سابق خواهد شد. اگر کسانی باشند که نخواهند جز با از بین بردن برده‌داری به حفظ اتحادیه کمک کنند، من با آن‌ها موافقت نخواهم کرد. هدف اصلی من دراین مبارزه این است که اتحاد امریکا را حفظ کنم، نه این که برده‌داری را حفظ کنم یا از بین ببرم. اگر می‌توانستم اتحادیه را بدون آزاد کردن هیچ برده‌ای حفظ کنم این کار را می‌کردم، اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن تمام بردگان حفظ کنم این کار را می‌کردم، و اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن گروهی از بردگان و برده نگه داشتن گروهی دیگر حفظ کنم باز هم این کار را می‌کردم، هر آنچه در مورد برده‌داری و نژاد رنگین انجام دهم، بدین دلیل انجام می‌دهم که فکر می‌کنم می‌تواند به حفظ اتحادیه کمک کند…. من بدین وسیله هدفم را بر طبق وظیفهٔ رسمی‌ام اعلام کردم و قصد ندارم هیچ گونه تغییری در آرزوی شخصی‌ام که بارها ابراز داشته‌ام مبنی بر این که تمامی انسان‌ها در هر کجا که باشند آزادند ایجاد کنم.

چند هفته بعد حکم الغای برده داری توسط لینکلن صادر شد.

در نهایت جنگ داخلی امریکا که بزرگترین جنگ داخلی تاریخ بود و به کشته شدن 600 هزار تن انجامید، با شکست کامل و خفت بار جدایی طلبان در سال 1865 پایان گرفت و ایالات متحده امریکا زنده ماند تا در آینده ای نه چندان دور،به  قدرت برتر و رهبر دنیا تبدیل شود.

 

دربارهٔ vision

آزادی برای همه آزادی بیان بی حد و مرز نفی استبداد و تحجر و البته نفی هر دیکتاتور و دیکتاتوری
این نوشته در سیاسی-اجتماعی ارسال شده و با , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

3 پاسخ برای بزرگ ترین دموکراسی دنیا با تجزیه طلبان چه کرد؟

  1. پدیده ای به نام پان ترکیسم چرا و چگونه پیدا شد؟ :گفت

    پدیده ای به نام پان ترکیسم چرا و چگونه پیدا شد؟

    چرا در بخش های ترک نشین ایران پدیده ای به نام پان ترکیسم پیدا شده است؟ چرا تورهای گردشگری کشورهای جمهوری ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیه پر از مسافران ترک زبان ایرانی است؟ چرا گوش دادن به آهنگ های ترکی استانبولی و آذری و ترکمنی و پافشاری فراوان بر زبان مادری و آموزش به آن زبان، گفتگوی هر روزه گروهی از ترک زبان های ایرانی شده است؟ چرا پیش از انقلاب اسلامی ( بهتر است بگوئیم انتحار اسلامی! ) از نمایان شدن پدیده ای به نام پان ترکیسم در چهره کنونی سخنی نبود و چرا فارس گریزی در میان ترک زبانان ایرانی پیدا شده است؟
    ************************************************
    ایوان پاولوف دانشمند نامدار روسی آزمایشی انجام داده است که آوازه جهانی دارد. پاولوف روزی سگی را گرسنه نگه داشت و هنگام دادن خوراک به سگ زنگوله ای را تکان داد. برای بار دوم نیز که پاولوف می خواست به سگ خوراک دهد زنگوله را تکان داد و برای بارهای دیگر نیز همین کار را انجام داد. برای سگ پاولوف آوای زنگوله برابر شد با خوردن خوراک و خوردن خوراک برابر شد با آوای زنگوله! روزی پاولوف بی آن که به سگ خوراک دهد زنگوله را تکان داد و دید که آب دهان سگ سرازیر شد و سپس پژوهش هائی روی جانوران دیگر و حتی گیاهان و سرانجام انسان ها از سوی پاولوف انجام گرفتند و این چنین بود که ایوان پاولوف قانون ( واکنش شرطی ) یا شرطی شدن را یافت. به یافته های پاولوف اگر یافته های زیگموند فروید دانشمند نامدار اتریشی و بنیانگزار دانش روانکاوی را نیز بیافزائیم دیدگاهی روشنتر درباره رفتار انسان ها خواهیم داشت.

    در پرده پندار یک ایرانی ترک زبان و در درون دوزخی به نام ایران زبان فارسی برابر است با سخنرانی های خرسواری به نام خمینی که در سال 57 همه مردم ایران را خر کرد و مردم ایران نیز دست به انتحار اسلامی! زدند. زبان فارسی برابر است با سخنرانی های حضرت ایة الله العظمی دیکتاتور! که مانند طوطی پیاپی می گوید: دشمن، توطئه، دشمن، توطئه، دشمن، توطئه ………. در درون دوزخی به نام ایران برابر قانون پاولوف و یافته های زیگموند فروید زبان فارسی در نهاد ناخود آگاه شنوندگان این زبان برابر است با رژیمی که اقتصاد آن برپایه مفت خواری، بانکداری آن برپایه رباخواری، دادگستری آن برپایه رشوه خواری، کشورداری آن برپایه زورگوئی، فرهنگ آن برپایه خرافات، هنر آن برپایه زوزه کشی و همه تار و پود آن برپایه دروغ و مردمفریبی است.

    در نهاد ناخود آگاه ترک زبان های ایرانی زبان فارسی برابر است با زوزه کشی های کفتاران لاشخور، دزدان مفتخور، زالوهای زمین خوار، دژخیمان خونخوار، انتحار اسلامی، هشت سال دفاع مزخرف، گورهای گروهی هزاران تن که پس از محاکمه های پنج دقیقه ای اعدام شدند، گدایان کاخ نشین، زنان پرده نشین و حجاب اجباری و پایمال شدن حقوق زنان، تورم تازنده، گرانی های جهشی، انتخابات فرمایشی، دادگاه های نمایشی، زندان ها و شکنجه گاه های اوین و گوهردشت و قزلحصار و تبریز و مشهد و اصفهان و شهرهای دیگر ایران ویران شده در سایه رژیم سر تا پا لجن جمهوری اسلامی و این چنین است که گریز از زبان فارسی آغاز و پدیده ای به نام پان ترکیسم ایرانی که در ژرفای درون گروهی از ترک زبان های ایرانی گریزگاهی برای گریختن از دوزخ رژیم ولایت فقیه است نمایان می شود که نه دارای ریشه سیاسی و نه دارای ریشه بوم گرائی ( ناسیونالیستی ) است بلکه دارای ریشه روانی و پاولوفی است.

    اما اگر وضعیت در سه کشور ترک و همسایه ایران برعکس بود چه می شد؟ اگر سطح زندگی در ایران مانند آلمان و ژاپن و حتی ترکیه کنونی می بود و رژیمی با اندیشه خردمندانه در ایران کشورداری می کرد و سه کشور ترک زبان همسایه ایران دارای رژیم های جمهوری اسلامی ترکمنستان! و جمهوری اسلامی آذربایجان! و جمهوری اسلامی ترکیه! بودند آیا چیزی به نام پان ترکیسم در ایران دیده می شد؟ نه، آنگاه در کشور فرضی جمهوری اسلامی ترکیه! گروه هائی پیدا می شدند که خود را پان فارسیست! می نامیدند و می گفتند باید ما به ایران بپیوندیم و گروه هائی در کشورهای فرضی جمهوری اسلامی آذربایجان! و جمهوری اسلامی ترکمنستان! پیدا می شدند که خود را پان ایرانیست! می نامیدند و می گفتند: آذربایجان و ترکمنستان بخش هائی از ایران بودند که از آن جدا شده اند و باید دوباره به آن بپیوندند. در آن هنگام کلاس های آموزش زبان فارسی در آن سه کشور فرضی پیدا می شدند و هیچکس از زبان ترکی خوشش نمی آمد.

    این سخنان درباره ترک هائی گفته شدند که پان ترکیسم در نهاد ناخود آگاه آنها گریزگاهی برای رستن از دوزخ رژیم ولایت فقیه است اما شاید کسانی بپرسند که برای فارس زبان ها چه گریزگاهی درست شده است؟ بدبختانه همچنان که در میان ترک زبان ها فارس ستیزی و پان ترکیسم به همان دلائل روانشناسی که از آنها سخن گفته شد نمایان شده است در میان فارس زبان ها نیز پدیده ای به نام عرب ستیزی نمایان شده است. ستایش از ایران پیش از اسلام، اوستا، زرتشت، پادشاهان ساسانی، اشکانی، هخامنشی، آریائی ها و بدگوئی از عرب ها، چامه سرائی بر ضد عرب ها و ………. گریزگاهی روانی برای گروهی از فارس زبان ها برای رهائی از دوزخ جمهوری اسلامی است.

    چه کسی در این میان از پدیده پان ترکیسم نوپدید ایرانی بیشترین سود را می برد؟ پاسخ رژیم جمهوری اسلامی است. به وارونه پندار بسیار کسان، آنکارا و باکو و عشق آباد نه تنها هیچ سودی از پان ترکیسم ایرانی نمی برند بلکه یکی از بزرگترین دردسرها برای آنها پان ترکیسم ایرانی است! ترک زبانان بسیاری بوده اند که با این خوش خیالی که چون ما ترک هستیم و کشورهائی که گردانندگان آنها آنکارا و باکو و عشق آباد هستد دوستدار ما خواهند بود با جیب تهی به این کشورها رفته اند و سر از زندان در آورده اند! اردوگاه های پناهندگان ساده دل و پندارباف در این کشورها لبالب از ترکان ایرانی بیچاره ای است که خواستند از چاله درآیند اما به چاه افتادند! آنکارا و باکو عشق آباد به پول می اندیشند نه زبان! کسی اگر فارسترین فارس جهان باشد و با چمدان های پر از پول به این کشورها برود دوست گرامی است و اگر کسی ترکترین ترک جهان باشد و با جیب تهی به این کشورها برود دشمنی راندنی است. کشور جمهوری ارمنستان که زمانی از کشتار ارمنی ها به دست رژیم عثمانی گلایه داشت و رژیم آنکارا را پاسخگوی ستم های رژیم عثمانی می دانست اکنون با دولت ترکیه آشتی کرده است و کالاهای ترکیه سیل آسا به جمهوری ارمنستان سرازیر می شوند و پول های جمهوری ارمنستان نیز مانند ریگ بیابان به بانک های ترکیه واریز می شوند و در این میان تنها چیزی که هیچ سخنی از آن نیست دشمنی ارمنی ها و ترک ها و پان ترکیسم است! جمهوری تاجیکستان که کشوری فارس زبان است نفت و گاز خودش را می فروشد و در برابر از ترکیه کالا می خرد و اگر روزی یک میلیاردر فارس زبان تاجیک به کشور ترکیه برود و یک پان ترک تهیدست ایرانی بگوید که من ترک هستم و آن میلیاردر تاجیک فارس زبان است، پس باید با من دوست باشید و با او دشمن! سران آنکارا غش غش به او می خندند! در ترکیه هیچکس یک میلیاردر فارس زبان را رها نخواهد کرد تا با یک ترک تهیدست برای زبانش دوست باشد! ترازوی دوستی در آنکارا و باکو و عشق آباد پول است نه زبان! فارسترین فارس های پولدار تهرانی و اصفهانی هم اکنون در استانبول زندگی شاهانه برای خود درست کرده اند و ترکترین ترک های ایرانی در ترکیه و جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکمنستان اگر زندانی یا اردوگاهی نشده باشند برده وار کار می کنند تا از گرسنگی نمیرند البته با دستمزدی بسیار کمتر از یک کارگر بومی!

    اما چگونه تنها کسی که از پان ترکیسم نوپدید ایرانی بیشترین سود را می برد رژیم ایران بر باد ده جمهوری اسلامی است؟ نخست آن که رژیم در میان ترکان همه کاسه کوزه ها را بر سر فارس ها و زبان فارسی می شکند و خود را تبرئه می کند! با برپائی وبلاگ ها و وبسایت های جعلی و هزار و یک ترفند دیگر و به یاری پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات رژیم این پندار یاوه را برای ترک زبانان تبلیغ می کند که ریشه همه بدبختی های ترکان زبان فارسی است! دلیل بیکاری زبان فارسی است، دلیل گرانی زبان فارسی است، دلیل تورم زبان فارسی است، دلیل کمبود مسکن زبان فارسی است، دلیل فساد اداری و رشوه خواری زبان فارسی است، دلیل فقر زبان فارسی است، دلیل بیماری زبان فارسی است، دلیل زلزله زبان فارسی است، دلیل سیل زبان فارسی است، دلیل ترافیک زبان فارسی است و دلیل همه بدبختی ها تنها یک چیز است و آن هم زبان فارسی است! و رژیم نیز در این میان هیچ کاره بوده و صد در صد بی گناه است!

    پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات در وبلاگ ها و وبسایت های خودشان پیاپی می گویند که پارس آوای سگ است، پس پارس ها همان فارس ها هستند و سگ هستند! ای فارس سگ حیا کن – مملکتو رها کن! البته در این ناسزانامه های پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات روح الله خمینی فارس سگ نیست! رفسنجانی هم فارس سگ نیست! احمد جنتی هم فارس سگ نیست! مصباح یزدی هم فارس سگ نیست! اسدالله لاجوردی، علی فلاحیان، محمد محمدی ریشهری، داود رحمانی، محمد محمدی گیلانی، حسینعلی نیری، علی یونسی، محمد مقیسه، مصطفی پورمحمدی، حسین شریعتمداری، حسین طائب و دیگر سران جنایتکار رژیم ولایت فقیه هیچکدام فارس سگ نیستند! و فارس سگ تنها مردم ندار و گرسنه و تشنه و بی خانمان و سوخته از بی آبی و کویر نشین یزد و کرمان و سیستان و سمنان و خراسان و کباب شده در آتش آفتاب سوزان آن سرزمین ها هستند!

    البته این کاسه های داغتر از آش وزارت اطلاعات رژیم که سنگ ترکان را به سینه می زنند حتی یک بار نیز از ترکانی که هر شکنجه ای را در زندان های رژیم کشیده اند و یا اعدام شده اند یاد نمی کنند، از کشتار زندانیان در زندان تبریز در تابستان 67 گرفته تا جنایات دیگر رژیم درباره ترکان و هزاران تن از ترکانی که اکنون در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم له می شوند نه نامی می برند و نه یادی می کنند و تنها کاری که ماموریت دارند انجام دهند بدگوئی از فارس زبان ها با رکیکترین و زشتترین واژه ها است! روح انگیز دهقانی ترک، اسمر آذری ترک، ثریا ابوالفتحی ترک، منیره برادران ترک، الناز بابازاده ترک، هانیه فرشی ترک، کتایون آذرلی ترک، رامین پوراندرجانی ترک، شبنم مددزاده ترک، فرزاد مددزاده ترک، پیمان عارف ترک و ………. هیچ جائی در نوشته ها و گفته های مزدوران پان ترک نمای وزارت اطلاعات ندارند!

    سود دیگری که رژیم از پان ترکیسم ایرانی می برد هرز شدن نیروهای ترک ها و فارس ها در بحث های دور و دراز و بیهوده ای است که هیچ سودی نه برای ترکان دارند و نه فارس ها. کشمکش بر سر آن که فلان استخوان پوسیده که در فلان دهکوره به همراه چند سنگ و کلوخ پیدا شده است آیا با ترکان ارتباط دارد یا نه؟ و یا سخن احمد کسروی تبریزی که درباره زبان آذری در کتاب زبان پاک نوشته است درست است یا نه؟ و گفتارهای بیهوده دیگری از این دست به جای پرداختن به ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت در سایه علفمند کردن یارانه ها! و هزاران بدبختی دیگر به سود چه کسی جز رژیم اهریمنان دوزخی می انجامند؟

    پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات سپس نام فارسی به روی خود گذاشته و این بار پانفارس! می شوند و ترکان از همه جا بی خبر را ناسزاباران می کنند! ………. شما ترکا یادتون رفته که اجداد دور شما چادر نشین بودند و برای غارت به ایران هجوم آوردند؟ ………. شما ترکا همان مغولانی هستید که ایران را ویران کردین و خونی که در رگهای شماس بیشتر غلظت مغولی داره تا ایرانی ………. تاریخ ایران را به دقت مطالعه کردیم، مملو بود از خیانت ها و خباثت های قوم منحوس ترک ………. واقعا شما ترک ها به چی افتخار می کنین؟ به چنگیز خان مغول جد اعلاتون؟ به آقا محمد خان قاجار که هفت من چشم مردم را درآورد باهاش مناره ساخت؟ به ترکان وحشی غزنوی؟ به ترکان وحشی سلجوقی؟ به شاه سلطان حسین صفوی عیاش ابله که برای اولین بار در تاریخ ایران از افغان ها شکست خورد؟ به طایفه منحوس قاجار؟ به سردار ملی ترسو که در باغشاه از ترس خودشو خیس کرد و تمام افرادشو به محمد علی شاه ترک خرتر از خودش تسلیم کرد؟ به مردم تبریز که به جای مبارزه از ترسشون جلوی پای پاسکویچ روس گاو کشتن؟………. بابا خرتر از شما ترکا مگه خری هم تو دنیا پیدا میشه؟ ………. ترکا خرن، گاو منن، هنوز کلاس اولن ……….

    همان کسی که دو دقیقه پیش به فارس ها می گفت: فارس سگ این بار پس از تغییر نام به ترکان می گوید: ترک خر! البته در این ناسزانامه های پانفارس نماهای دروغین وزارت اطلاعات حضرت ایة الله العظمی دیکتاتور! علی خامنه ای ترک خر نیست! صادق محصولی دژخیم خونخوار و دزد میلیاردر رژیم ولایت فقیه نیز ترک خر نیست! محمدعلی نصرتی دژخیمی که آدم کشتن برایش از کشتن مگس آسانتر است نیز ترک خر نیست! آخوند علی مشکینی که سال ها رئیس مجلس خفتگان! بود نیز ترک خر نیست! آخوند عبدالکریم موسوی اردبیلی که سال ها رئیس قوه قضائیه رژیم بود نیز ترک خر نیست! آخوند محسن مجتهد شبستری امام جمعه آشغال تبریز که تاکنون هشتصد میلیارد تومان برای ساختن نمازخانه ای الکی در کنار ارک تبریز به باد داده است نیز ترک خر نیست! شیخ صادق خلخالی، یحیی رحیم صفوی، آخوند غلامرضا حسنی، آخوند محمدرضا میرتاج الدینی و دیگر سران جنایتکار رژیم ولایت فقیه هیچکدام ترک خر نیستند! و ترک خر تنها مردم ندار و گرسنه و بی خانمان و سرمازده و درمانده و دردمند آذربایجان و اردبیل و زنجان و قزوین و گنبد کاووس و دیگر بخش های ترک زبان ایران ویران شده به دست رژیم دزدان سر گردنه هستند!

    سرانجام سردمداران رژیم دژخیمان ستمگر بدانند که دست به هر فریبی بزنند جز نابودی فرجامی ندارند و همه مردم ایران چه ترک و چه فارس رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه را چنان نیست و نابود خواهند کرد و لاشه پلشت آن را به زباله دان تاریخ پرتاب خواهند کرد که کوچکترین پس مانده ای از آن بر جای نماند. جناب آقای خامنه ای ( داهی بوننان بویانا بیر کسه آمر دییسن – وقت قورتاردی نفس چکماغا قادر دییسن )
    و البته پس از نابودی رژیم سر تا پا لجن جمهوری اسلامی پان ترکیسم نوپدید ایرانی در چهره کنونی نیز که واکنش و گریزگاهی روانی در برابر رژیم ولایت فقیه است به همراه پان های دیگر خود به خود از میان خواهد رفت و همه ایرانیان با دوستی و همیاری برای آبادی ایران در سایه اندیشه خردمندانه خواهند کوشید.

  2. آذرآبادگان من جان جانان من است، کاری ارزنده از داریوش خواننده و هنرمند نامدار ایرانی :گفت

    آذرآبادگان من جان جانان من است، کاری ارزنده از داریوش خواننده و هنرمند نامدار ایرانی

  3. دانلود فایل صوتی آهنگ آذرآبادگان من جان جانان من است :گفت

    دانلود فایل صوتی آهنگ آذرآبادگان من جان جانان من است

    یادآوری می شود که پس از دانلود باید پسوند فایل دانلود شده را از .php به .mp3 تغییر دهید تا فایل باز شود و گرنه باز نخواهد شد. ( پس از راست کلیک بر روی فایل و کلیک گزینه Rename )

    http://www.wikiseda.com/track.php?id=1510

برای پدیده ای به نام پان ترکیسم چرا و چگونه پیدا شد؟ پاسخی بگذارید لغو پاسخ